جدول جو
جدول جو

معنی سبز فرش - جستجوی لغت در جدول جو

سبز فرش(سَ فَ)
کنایه از آسمان است:
شنیدم که بالای این سبز فرش
خروسی سپید است در زیر عرش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبزفرش
تصویر سبزفرش
آسمان، سپهر، فضای بی پایان و نیلگون که بالای سر ما دیده می شودبرای مثال شنیدم که بالای این سبزفرش / خروسی سپید است در زیر عرش (نظامی۶ - ۱۰۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبزی فروش
تصویر سبزی فروش
فروشندۀ سبزی، کسی که انواع سبزی های خوردنی می فروشد
فرهنگ فارسی عمید
زمین یا خیابان و کوچه که در کف آن تکه های سنگ را پهلوی هم چیده و هموار کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
(نِ تَ / تِ)
آنکه سبزی فروشد. فروشندۀ انواع سبزیهای خوردنی. که تره و گشنیز و جعفری و پیازچه و تربچه و... فروشد:
نشنیده ای که پیر هریوت چه گفته است
سبزی فروش شهر ز نیکی فروش به.
خواجه عبداﷲ انصاری.
مرا شوخ سبزی فروش است یار
که سبزی فروشد بباغ بهار.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبز گرا
تصویر سبز گرا
سبز قبا سبزک عکه کلاغ سبز
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که جامه سبز در بر کند، اهل ماتم سوگوار، درخت پر برگ، زاهد، فرشته. یا سبز پوشان بهشت حوران بهشتی. یا سبز پوشان فلک. فرشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبز پری
تصویر سبز پری
بهار فصل ربیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ فرش
تصویر سنگ فرش
((سَ نْ. فَ))
زمینی که روی آن را با سنگ مفروش کرده باشند
فرهنگ فارسی معین
خورشت قورمه سبزی
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع علف هرز که بیشتر در زمین کشاورزی روید
فرهنگ گویش مازندرانی